- زور خانه
- جایی که در آن ورزشهای قدیمی کنند باشگاه ورزشهای باستانی
معنی زور خانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اسلحه خانه سلاح خانه زراد خانه
جایی که در آن ورزشهای قدیمی کنند
ورزشگاه، محل مخصوص ورزش های باستانی
جایی که دوا سازند دارو خانه
زمینی که سیلاب رود در آن جاری باشد
جایی که در آن زرگری کنند، یکی از ادارات دولتی که وظیفه آن زرگری جواهرات سلطنتی بود. (صفویه قاجاریه)
شان لانه زنبور شان
فرودخانه
مطبخ آشپز خانه
طویله شتران
محلی که شیر را در آن نگهداری کنند باغ وحش
اتاق و جایی در زیر ساختمان که دارای حوض باشد
باشخانه بازخانه
جایگاه جواهر و زر و سیم خزانه
گوهر خانه. یا گهرخانه اصلی. قرب و جوار حق: تن بگهر خانه اصلی شتافت دیده چنان شد که خیالش نیافت. (نظامی)
کرم دانه
نوره در فارسی اژه، نشان ستور، جادوگر: زن اژه خانه اژه آمیزه آهک و زرنیخ است که برای ستردن موی به کار میرود محلی در حمامها که مردم در آن نوره بکار برند: واجبی خانه
اتاقی که بازیگران و نوازندگان تئاتر برای تغییر لباس یا گریم به آنجا می رفتند، کنایه از بتخانه، بتکده
در بار پادشاهی سرای سلطنتی، دار الحکومه استانداری، جایی که آدمی در آن سکنی کند منزل، دولت دربخانه
زرادخانه، اسلحه خانه
اسلحه خانه و جای ساختن اسلحه
قبر و گور، قبرستان، دخمه
ترکی پاژ نام فرمانروایان ختن
((دَ نِ یا نَ))
فرهنگ فارسی معین
دربار پادشاهی، سرای سلطنتی، دارالحکومه، استانداری (قاجاریه)، جایی که آدمی در آن سکنی کند، منزل، دولت، درب خانه
قبر، محل قبر، مقبره
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو